از نگاه اهل ذوق، بهار فرصتی است برای بازخوانی کتاب حقیقت خود. چرا که رفتن زمستان و آمدن بهار، یک جریان هدفمند بوده و انسان هم که جزء عالم طبیعت است، برای هدفی مهم آفریده شده است.

بهار و طبیعت زیبای آن، تماشاگهی دیدنی و تابلوی خواندنی از کتاب زندگی است که با اوراق نسیم گونه‌اش، سیمای زیبای حقیقت را در آئینۀ عالم خلقت به نمایش می‌گذارد. این تجلی باشکوه، بهترین درس خداشناسی را عرضه می‌دارد. آری خداوند هستی‌بخش، آنگونه که برای شناخت و هدایت انسان، احکام تشریعی را فرو فرستاده، تماشاگهی از طبیعت زیبا را، برای اهل خرد جلوه نموده تا به راز و رمز حقیقت پی ببرند و از این طریق به معرفت و محبت الهی برسند. آن چنانکه سعدی می‌سراید:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار

که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوندِ دلست

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

بهار، فصل زیبایی و شکوفایی است. در بهار درختان جوانه می‌زنند، شکوفا می‌شوند و ثمر می‌دهند و با این اتفاق همه طبیعت و محیط را زیبا می‌کنند. یکی از عوامل انگیزه مردم برای اینکه در بهار بخشی از ساعات روز را در طبیعت سپری کنند همین زیبایی بهار است. طبیعت رنگارنگ، زیبایی‌آفرینی و جاذبه بهار باعث می‌شود تا انسان فطرتاً و از روی سرشت خود بهار را دوست داشته باشد. اما از نگاه اهل ذوق، بهار کتاب معرفتی است که هر سال به روی اهل حکمت و بصیرت گشوده می‌شود تا جمال محبوب را در چهره شکوفه‌‌هایش نظاره کنند وبا نو شدن جان و اندیشه شان، با طبیعت همنوا شوند. در حقیقت؛ سال نو فرصتی است تا بار دیگر گذران عمر را یادآور خویش سازیم و در شور و شوق بهاری از اینکه گامی دیگر به انتهای فرصت زندگی نزدیکتر شده‌ایم، غفلت نورزیم و قدر لحظات گرانبهای عمر خویش را بدانیم.

با دلبرکی تازه تر از خرمن گل

از دست مده جام می و دامن گل 

زان پیشترک که گردد از باد اجل

پیراهن عمر ما چو پیراهن گل

قرآن نیز، زندگی انسان را به بارانی تشبیه می‌کند که از آسمان فرو می‌ریزد و قطره‌‌های حیات بخش آن، سرزمینهای آماده را به جنبش درمی آورد. به وسیله این باران، انواع گیاهان رنگارنگ می‌روید، سپس شکوفه‌‌ها و میوه‌‌ها و شاخساران، زمین را می‌آرایند و صحنه پرخروشی از حیات و زندگی را به نمایش می‌گذارند. انسان از دیدن این پدیده‌‌های زیبا ممکن است دچار غرور شود و تصور کند که این سفره گسترده همیشه در اختیار اوست. در حالی که همین زیبایی شادی بخش، ممکن است در یک روز روشن و یا شب تاریک، از بین رفته و نابود شود.

بهار که فصل زندگی و برازندگی است با درخشش چهرۀ طبیعت و دگرگونی وضعیت آب و هوا و جلوه طراوت و تازگی،  برای اهل ذوق پیام‌‌های بی‌شماری دارد، که همه آنها در حیطه این برنامه نمی‌گنجد. اما بطور خلاصه می‌توان برخی  از آن را از باب تذکر بر شمرد. 

مهم‌ترین پیام نوروز و بهار، پیام خداشناسی است. خداشناسی واژه‌ای ا‌ست که برای هیچ مسلمانی گنگ و نامفهوم نیست تا بخواهد برای آن تعریف یا مصادیقی بیابد، بلکه او از هر طریق اعم از  دیدن، شنیدن و…. و بالاخص با اندیشیدن در وجود خود به این حقیقت پی می‌برد. چنانچه خداوند می‌فرماید: ‏«وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‏:‏ و در خودِ وجود شما ( انسانها، نشانه‌های روشن و دلائل متقن برای شناخت خدا و پی بردن به قدرت او) است. مگر نمی‌بینید؟» پس نوروز، فصل تامل در آفرینش خداست. فصل دیدن با چشمان دل است. اینکه ببینیم چگونه شکوفه‌‌ها به آرامی خود را از میان ساقه‌‌های تُرد و ظریف درختان بیرون می‌کشند و جوانه‌‌ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند. به گل یاسمن بنگریم و سرمست از عطر آن، بیندیشیم که چه کسی آن را این چنین زیبا آراسته و عطر آگین ساخته است. قرآن کریم ، بهار را نشان قدرت و توانایی خداوند می‌شمارد و تبدیل فصل خشک و بی برگ زمستان به فصل با طراوت بهار را آیه‌ای روشن برای زندگی دوباره در روز واپسین می‌داند. در آیه‌ی ٩ سوره فاطر آمده است: «خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرها را بر انگیزند پس آن ابرها را به سوی سرزمین خشک و مرده می‌رانیم و بوسیله آن زمین را پس ازآنکه مرده بود، زنده می‌کنیم». 

روز رستاخیز نیز چنین است و در آیاتی دیگر می‌فرماید: «زمین را جامد و بی روح می‌بینی، اما آنگاه که آب باران را بر آن فرود می‌آوریم، به جنبش و حرکت در می‌آید و فزونی می‌گیرد و انواع گیاهان شگفت انگیز را می‌رویاند، خدا حق است و اوست که مردگان را حیات می‌بخشد و اوست که بر هر چیزی تواناست.» (سوره حج: آیات ٥ -٦)

پس از پیام توحیدی می‌توان به صبر اشاره کرد. هنگامیکه  نوروز دم عیسوی خود را بر کالبد مرده‌ی زمین می‌دمد، طبیعت بی جان پس از تحمل تازیانه‌های سرد و سنگین زمستان ثمره‌ی صبر و پایداری خود را نمایان می‌کند از طبیعت می‌گیرند و یادآور این کلام الهی می‌گردند که فرموده است: ‏«سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا: خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد.» (آیه 7 سوره طلاق) در حقیقت نوروز نیز با پشت سر گذاشتن زمستان سرد وسخت، از این حقیقت،تصویر زنده‌ای ارائه می‌دهد که با صبر می‌توان به پیروزی رسید. 

فصل بهار، فصل سخاوت و بخشندگی است. در فصل بهار، باران بهاری سخاوتمندانه در کوه و دشت می‌بارد و همه را سیراب می‌سازد. بارانی که با بزرگواریپهنای همه‌ی دشت‌ها و بیابان‌ها و شوره‌زارها بالاخص دریاها و اقیانوس‌ها را در بر می‌گیرد و هیچ چیزی را محروم نمی‌نماید. پس برماست که این پیام بهاری را دریافت کرده و  همه را بدون در نظر گرفتن  جنسیت، قومیت، نژاد  دوست داشته باشیم و به بهانه‌‌های واهی کسی را از اطراف خود دور نسازیم. بلکه گفتار، رفتار و اعمال مان را بهاری کرده و دل‌‌های دیگران را شاد نماییم.

فصل بهار، فصل نو شدن است و نوروز نیز، حکایت نو شدن و نو خاستن است. چرا که با بهار همه جهان حیات مجدد می‌یابند. انسان مؤمن نیز در پرتو تمسک و عمل به قرآن و معارف الهی می‌تواند بینش و منش خود را به گونه‌ای تنظیم و ترسیم کند که هر چهار فصل زندگی او بهار باشد. یعنی همگام با زیبایی طبیعت، روح خود را زیبا نماید. زیبایی ای که مانند زیبایی طبیعت با گذشت زمان از بین نرود، بلکه با انسان جاودانه گردد. البته انسان حالات و احوال متغیری دارد. گاه به امور مادی می‌گراید و گاه به فطرت انسانی خود، روی می‌آورد. با نمودها و جلوه‌‌های هستی، تعلق خاطر می‌یابد و پدیده‌‌های زیبای طبیعت به او آرامش و اطمینان می‌بخشد. می‌توان گفت انسان به دنبال تفسیر زیباشناسانه‌ای از هستی است و می‌خواهد زیبایی را به درستی درک کند. زیبایی‌‌های هنرمندانه‌ای که در هستی بکار رفته، انسان را در اندیشه فرو می‌برد و به حیرت می‌آورد. این حیرت، سرآغاز تحول است و انسان را به سوی تعالی سوق می‌دهد. بدینگونه بهار با طبیعت نو و تازه خود، در طول قرنها، موجب تحول و دگرگونی شده و در آداب و سنن مردم، پایدار مانده است. 

بهار، فصل نو شدن

 بهار فصل تحول و انقلاب در طبیعت است، هر روز، هر ساعت و هر ثانیه تحول مثبتی در آن رخ می‌دهد. درختان سر سبز شده و شکوفه می‌کنند و به بار می‌نشینند. انسان نیز می‌بایست در هر سال، هر فصل، هر روز و هر ساعت، در جهت تحول و دگرگونی مثبت خود، تلاش نماید. بنابراین یکی از پیام‌‌های مهم بهار؛ دگرگونی و انقلاب است که باید آن را به گوش جان شنید. انسانی که اشرف موجودات است باید همگام با افزایش معرفت و بندگی خود به خدا، خدمتش به خلق خدا نیز بیشتر گردد، تا در نهایت به بهار واقعی که همان قرب الهی، سیر و سلوک به سوی پروردگار و آزادی از اسارت نفس و تعلقات دنیایی است، برسد.